جهاد اقتصادی |
||
سه شنبه 91 مهر 11 :: 6:0 عصر :: نویسنده : پوررحیمی
برای اینکه اقتصاد در شوکهای مختلف دچار نوسان نشود باید یکسری زیرساختهای حاکمیتی، مدیریتی و حتی زیرساختهای ادراکی مردم بهخوبی تنظیم شده باشد. نوشتن از اقتصاد مقاومتی سهل و ممتنع است؛ چراکه در ضرورت و اهمیت آن میتوان بهراحتی سخن گفت و اولویتها را در کنار هم چید و اهداف و جهتگیریها را ردیف کرد، دشوار است به این جهت که صرف آرایش اولویتها، اهداف و جهتگیریها راهگشا نخواهد بود بلکه اسباب گمراهی را فراهم خواهد ساخت و ممکن است خبطها و خطاهای بسیاری در تصمیمگیریها رخ دهد. ارزیابی برخی گفتهها و تحلیلها در باب فواید و اهمیت و ضرورت اقتصاد مقاومتی نشان میدهد که دستکم تصویری از واقعگرایی و واقعنگری دیده نمیشود و وقتی این تصویر غیرشفاف نزد مسئولان ارشد سیاسی و اقتصادی حاکم باشد، باید احساس خطر کرد، چرا که در اقتصاد هیچگاه به نیت خوب نمره نمیدهند که نتیجه کار مهم است. بنابراین این رویکرد که در اقتصاد مقاومتی ما مأمور به وظیفه هستیم نه نتیجه، جواب نخواهد داد و هر تصمیم و تدبیری باید معطوف به نتیجه مثبت باشد. بهمنظور قرار گرفتن در این مسیر باید آشنایی دقیقی نسبت به م?لفهها و الزامات اقتصاد مقاومتی حاصل شود. اگر قرار باشد که اقتصادی مقاوم باشد نباید در مقابل شوکها و نوسانات مختلف دچار بیثباتی شود. این حداقل تعریفی است که میتوان از اقتصاد مقاومتی داشت. برای اینکه اقتصاد در شوکهای مختلف دچار نوسان نشود باید یکسری زیرساختهای حاکمیتی، مدیریتی و حتی زیرساختهای ادراکی مردم بهخوبی تنظیم شده باشد. یکی از علتهای نداشتن تصویر درست و شفاف نزد همه برای گام برداشتن در مسیر اقتصاد مقاومتی این است که واقعگرایی بهعنوان شرط لازم دیده نمیشود و گاه شرایط اقتصادی کشور از نظر برخی، چنان مطلوب و بینقص ارزیابی میشود که گویی اقتصاد ایران آسیبناپذیر است و گاه چنان از دشواریها و دستاندازها سخن گفته میشود که تصور این است که اقتصاد ایران به بن بست رسیده. با ذکر چند نکته در باب اقتصاد مقاومتی به بررسی دیدگاه اصلی حاکم بر این نوشتار می پردازیم. ارزیابی برخی گفتهها و تحلیلها در باب فواید و اهمیت و ضرورت اقتصاد مقاومتی نشان میدهد که دستکم تصویری از واقعگرایی و واقعنگری دیده نمیشود نکته اول اینکه اگر نهادهای اقتصادی مانند بازار سرمایه، بانکها و نهادهای سیاستگذار و تصمیمساز اقتصادی در طول تاریخ اقتصاد تصمیمات صحیحی گرفته و فضای عمومی کسب و کار را خوب فهمیده باشند و با نوسانات بیمورد و پیدرپی جو اقتصاد را آشوبناک نکرده باشند قطعا فضا در مقابل شوکهای خارجی هم از خود بیثباتی نشان نخواهد داد. اما در مقابل، اگر در اتخاذ سیاستهای پولی، ارزی و مالی در طول زمان به اقتصاد شوک وارد شده و با تصمیمگیریهای غلط، نوساناتی ایجاد شده باشد، این اقتصاد عملا یک نوع بیثباتی درونی پیدا کرده و به همین علت هم در برابر نوسانات و شوکهای خارجی بسیار آسیبپذیر میشود. نکته دوم مسئله ادراک مردم است. اینکه ادراک و ذهنیت مردم از متغیرهای کلان اقتصادی چیست، چه پیشبینی نسبت به روند آتی دارند و چه مسیری را در مورد اقتصاد کلان متصور هستند بسیار در اقتداربخشی و مقاومسازی اقتصاد مهم است. بهطور مثال اگر بدون دقت لازم و با سیاستهای غلط و بیتوجهی به بعد ادراکی اقتصاد و اذهان مردم و کمکاری در حوزه رسانههای اقتصادی، مدیریت لازم در حوزه ذهنی مردم اعمال نشده باشد، قطعا شوکهای خارجی بعد روانی هم پیدا کرده و تأثیرات و تبعات آن بهطور فزایندهای افزایش پیدا میکند. نکته سوم اینجاست که در یک اقتصاد مقاومتی باید نهادها هم کارکرد واقعی خودشان را ایفا کنند. مثلا تا زمانی که بانک مرکزی، سازمان امور مالیاتی، وزارت اقتصاد، وزارت صنعت، معدن و تجارت کارکردهای خاص خودشان را نداشته باشند، در اقتصاد توفیقی حاصل نخواهد شد. بنابراین اگر نهادهای اقتصادی کارویژههای خودشان را به خوبی انجام ندهند اقتصاد، مقاوم محسوب نمیشود. نکته چهارم هم بحث اقتصاد مردمی است. یک اقتصاد مقاوم، اقتصادی است که بر دوش بازیگران واقعی اقتصاد یعنی آحاد مردم قرار گرفته باشد. مردم در هویتهای خصوصی خودشان بخش خصوصی محسوب شده و در هویتهای جمعی بخش تعاونی را تشکیل میدهند همچنین مردم ممکن است در قالب سازمانهای مردمنهاد یا بنگاههای غیرانتفاعی هم به فعالیتهای اقتصادی مبادرت ورزند. مهمتر از این نکات اینکه از یک مجموعه مقاوم اصلا نمیتوانیم الزاما برداشت تدافعی داشته باشیم. مقاومت اصلا به معنی کوچک شدن یا حالت انقباضی نیست بلکه گامهایی روبهجلو تلقی میشود. از یک مجموعه مقاوم در یک ساختار انسانی اجتماعی رشد و پویایی انتظار میرود و هرگونه ایستایی بهعنوان ضدمقاومت تعبیر میشود البته ممکن است بهطور خاص و موردی و در شرایطی مقاومت منوط به این باشد که نوعی از تدافع هم نشان داده شود اما آنچه در کلام مقام معظم رهبری از اقتصاد مقاومتی است بیشتر جنبه ایجابی و تهاجمی دارد. ایشان در سخنرانی چند سال پیش خود فرمودند اقتصاد مقاومتی همان اقتصاد کارآفرینی است. مفهوم کارآفرینی هیچ نوع عنصری از انقباض، ریاضت و تدافع ندارد. کارآفرین کسی است که اولا خلاق است و نوآوری میکند و ثانیا ریسکپذیر است و این دقیقا ضدحالت انقباض تدافعی است. بنابراین نباید از اقتصاد مقاومتی یک تعبیر ناصحیح با عنوان ریاضت اقتصادی داشت چرا که این مفهوم دقیقا بر عکس ریاضت بوده و با توجه به ظرفیتهای داخلی اقتصاد، کشور را همانگونه که مقام معظم رهبری فرمودند از تحریمها عبور خواهد داد. نوشتن از اقتصاد مقاومتی دشوار است به این جهت که صرف آرایش اولویتها، اهداف و جهتگیریها راهگشا نخواهد بود
آن چه در عمل رخ می دهدمتاسفانه افراط و تفریط در ارزیابی فرصتها، ظرفیتها، چالشها و تهدیدها باعث شده تا در ترسیم راهبردها و تدوین راهکارها، در مسیر آزمون و خطا گام برداشته شود. واقعیت این است که در پیشگرفتن اقتصاد مقاومتی بهعنوان یک راهبرد در برابر فشارها و تحریمهای خارجی وقتی به نتیجه مطلوب خواهد انجامید که موانع بازدارنده حرکت اقتصاد به سوی اهداف تعریف شده در اسناد بالادستی نظیر سند چشمانداز 20ساله و برنامه پنجم توسعه برداشته شود. افزون بر این، تلقی بنبست در اقتصاد ایران هم بیراه است و میتوان از بسیاری ناهمواریها عبور کرد؛ مشروط به داشتن برنامه و بهکار گرفتن مدیرانی برنامهریز و برنامهپذیر، نه افراد برنامهگریز و خودتصمیم و البته رعایت الزامات اقتصاد مقاومتی با در اختیار داشتن تصویری شفاف و آیینهوار از مسائل اقتصادی حال حاضر ایران. با فرض اینکه اقتصاد مقاومتی در نتیجه فشارها و تنگناهای ناشی از تحریمها مطرح شده و اولویت یافته است، بدیهی است که باید بهگونهای برنامهریزی و تصمیمسازی کرد که دستکم تأثیر این فشارها در اثر خطاها و ناراستیهای داخلی تشدید نشود. از این منظر شاید اندیشیدن درباره ستون پنجمیها در اقتصاد مقاومتی ضرورت دارد که اشارتی کوتاه و صریح برای تصمیمسازان و تصمیمگیرندگان کفایت خواهد کرد. وابستگی به نفت، پایین بودن ضریب مشارکت واقعی مردم در اقتصاد و دولتیزدگی آزاردهنده اقتصاد، اعتیاد بیمارگونه به دخالت دادن دولت در همه امور اقتصادی کشور و قائل شدن نقش برتر و ناجی برای دولت در عبور از دشواریها، بالابودن مصرف و مهمتر عدمتعادل در مصرف، توازن نداشتن بازدهی فعالیتهای اقتصادی و... تنها و تنها پیامدهای ناخوشایند سهدهه برنامهریزی اقتصادی بوده که در سالهای اخیر دشواریها و نقاط آسیبپذیر اقتصاد ایران را افزایش داده است. افزون بر ضرورت تلاش برای کاستن از تنش در روابط خارجی و فعالسازی دیپلماسی برای بیاثر یا کماثر کردن سطح و ابعاد تنش در مناسبات بینالملل با حفظ اصول بنیادین و اعتقادی خویش با درک صحیح از انگیزههای دشمنان و مخالفان مصالح و منافع نظام و کشور مهم این است که راه را برای بازگشت دولت به تصدیگری و دخالت در اقتصاد ببندیم و تصور نکنیم که اقتصاد مقاومتی یعنی بازگشت به دوران دهه60 و بهاصطلاح اقتصاد کوپنی با هنرنمایی دولت در اقتصاد. راه درست این است که راه خروج دولت در زمین بازی اقتصاد را نشان دهیم. کوتاه اینکه لازمه اقتصاد مقاومتی، اقتصاد رقابتی است و نه ریاضت اقتصادی؛ پس باید ستون پنجمیهای اقتصاد مقاومتی را شناسایی کرد و در جهت حذف آنها گام برداشت. ساده ترین راه آن است که با تکیه بر سخنان مقام معظم رهبری در مورد همراهی بین واقع بینی و پیگیری آرمان ها، با شناخت شرایط موجود و در نار آن آگاهی از شرایط مطلوب به سمت اهداف غایی اقتصاد مقاومتی حرکت کنیم. اقتصاد مقاومتی در واقع مجموعه ای از راهکارهایی است که پیش از این هم مورد توجه سیاست گذاران و اقتصاددانان بوده است. مسائلی مثل خصوصی سازی، عدم وابستگی نفتی، اقتصاد صادرات محور، اصلاح الگوی مصرف و ... به کرات توسط مقام معظم رهبری توصیه شده است. به عبارتی تحقق این مهم تنها به عزمی جدی احتیاج دارد و اگر با توجه جدی به تولید ملی همراه شود به هیچ عنوان به معنای ایجاد ریاضت و فشار نخواهد بود. .
فرآوری: ریحانه حمیدی فر بخش اقتصاد تبیان موضوع مطلب : |
||