جهاد اقتصادی |
||
سه شنبه 91 مهر 25 :: 2:0 عصر :: نویسنده : پوررحیمی
در این نوشتار با نگاهی تازه به آسیب شناسی اقتصاد پرداخته شده است؛ یعنی خطر اخلاق زدایی از طریق گذار اقتصاد ایران از اقتصاد تولید محور به اقتصاد ضد مولد و نامولد محور.... در اقتصاد ایران، اقتصاد تورمی به همان نسبتی که برای عده ای رنج و سختی به بار می آورد به همان نسبت و حتی بیشتر نیز عده ای را چاق و چاق و چاق تر می کند. این ویژگی اقتصاد ایران است که می تواند رکود تورمی را عاملی برای ثروت مندتر شدن ثروتمندان و فقیرتر شدن فقیران و سقوط طبقه ی متوسط جامعه به پایین نماید. به همین علت است که تولید کننده به راحتی می تواند قیمت ها را افزایش و یا با کاهش دستمزدها بخشی از هزینه های خود را پوشش دهد، در اقتصاد همواره این امر مطرح می شود که تولید در گروی تقاضا است به این معنا که اگر تقاضا کاهش یابد به ناچار تولید کاهش می یابد، حال شاهدیم که این امر در اقتصاد ایران آنچنان جایگاهی ندارد به این معنا که تولید کنندگان نگران کاهش تقاضای خود نیستند و این عدم نگرانی از عدم کاهش تقاضای محصولات شان سبب می شود که بخشی از هزینه های خود را از طریق افزایش قیمت ها و کاهش دستمزدها و اخراج نیروی کار به طور مستمر جبران کنند ولی همان چیزی که علت و عاملی برای عدم نگرانی کاهش تقاضای برای تولید کنندگان شده است تولید کنندگان را در مسیر خودکشی تدریجی قرار داده و از این زاویه علاوه بر انکه سرمایه های انسانی و اجتماعی را به شدت تنزل می دهد، عاملی برای افزایش شدید شکاف طبقاتی میشود. بیکاری نیمی از فارغ التحصیلان دکتری، روند فزاینده رشد طلاق و کاهش ازدواج، افزایش سه برابری جمعیت سیگاری در زنان، افزایش خرید و فروش اعضای بدن، افزایش 50 درصدی زندانیان مهریه نسبت به سال قبل ، کاهش سن اعتیاد به 15 تا 16 سال و کاهش جمعیت فعال و رشد فعالیت های غیر رسمی و مشکلات اجتماعی دیگر از این دست به راحتی می تواند از طریق سیاست گذاری های اقتصادی از بین برود. اگر مشکلات اقتصادی نباشد و پدران و مادران مجبور نباشند چند شغله بوده و یا ساعات طولانی را سر کار باشند، به قطع وقت بیشتری برای رسیدگی به امور فرزاندن خود دارند. هر چه تولید قوی تر شود هر چه به سمت قوی تر شدن تولید حرکت کنیم، تقاضا برای سرمایه های انسانی افزایش و شاهد افزایش تقاضا برای دانش و عدم بیکاری قشر تحصیل کرده خواهیم بود، اگر چشم انداز بلند مدت اقتصاد ( تولید ) خوب شود و انگیزه های سرمایه گذاری برای تولید را در بین فعالان اقتصادی افزایش دهد، در آن صورت بازار کار، کارامد ( تخصیص بهینه منابع و این که هر کس در جایی باشد که علاقه و استعدادش در آن است) خواهد شد و دیگر شاهد ناامیدی جویندگان کار برای پیدا کردن کار در بازار کار نخواهیم بود و از این رهگذر فعالیت های غیر رسمی همانند دستفروشی کاهش چشم گیری خواهد یافت. در اقتصاد ایران، اقتصاد تورمی به همان نسبتی که برای عده ای رنج و سختی به بار می آورد به همان نسبت و حتی بیشتر نیز عده ای را چاق و چاق و چاق تر می کند
مولد شدن اقتصاد ایران مخالفانی در داخل دارد، مخالفانی که منفعتشان در رکود تورمی اقتصاد ایران است، این گروه به دلیل خلق پول از پول که از طریق فعالیت های نامولد و ضد مولد انجام میدهند، طرف تقاضای اقتصاد ایران را افزایش می دهند یعنی تولید کنندگان نگران ظلم به کارگران خود نیستند چرا که می دانند متقاضیان محصولات آنها تا زمانی که اقتصاد، دلال محور و قاچاق محور باشد از بین نخواهد رفت و تقاضا همواره برای محصولاتشان خواهد بود. ولی همین اقتصاد نامولد محور ( که علت از بین رفتن نگرانی تولید کنندگان از کاهش تقاضای محصولاتشان می باشد) با افزایش هزینه های تولید و نابودی تولید از طریق واردات و قاچاق زمینه انباشت مستمر هزینه ها را برای تولید کنندگان را فراهم و مسیر خودکشی تدریجی را برایشان ایجاد می کنند. مسیر خودکشی این گونه است که در ابتدا دستمزدها کاهش و قیمت ها افزایش و سپس با استمرار کاهش دستمزدها و افزایش قیمت ها اخراج کارگران نیز شروع می شود که در نهایت به کاهش مقیاس تولید و سرانجام تعطیلی بنگاه ها ختم میشود. هم اکنون قاچاق دام بعد از قاچاق مواد مخدر در لیست دومین فعالیت های پربازده نامولد قرار گرفته است، افزایش بیست و دو درصدی واردات برنج ، 119 درصدی واردات سیگار، 200 درصدی واردات موبایل، واردات عسل و پنبه و غیره نشان از چیست؟ آیا چیزی جز آن است که این رکود و ضعیف بودن تولید است که قدرت جولان دهی به نامولدان را بیش از پیش فراهم ساخته است؟ لذا هر چه مولد کشی بیشتر شود یعنی عملا نامولد پروری صورت گرفته است و ثروت های واقعی کاهش و ثروت های کثیف جای آن را گرفته است، ثروت هایی که هرچند طرف تقاضا را به میزان قبل ( و حتی بیشتر) نگه می دارد ولی دشمن سخت طرف عرضه و عامل تشدید بی عدالتی و فقر در جامعه می باشد. لذا باید با بی عدالتی و گسترش آن از طریق حمایت های مادی و معنوی به تولید مبارزه کرد. بنابراین باید به شدت از سیاست هایی که هزینه های تولید، رکود و تورم را افزایش می دهد پرهیز کرد، این سیاست های منشأ بی عدالتی و تشدید کننده آن خواهد بود، با افزایش بیکاری، میزان جرم و جنایات افزایش و شاهد کاهش ظرفیت های تولیدی و افزایش ظرفیت های زندان ها خواهیم شد. هر چه تولید قوی تر شود هر چه به سمت قوی تر شدن تولید حرکت کنیم، تقاضا برای سرمایه های انسانی افزایش و شاهد افزایش تقاضا برای دانش و عدم بیکاری قشر تحصیل کرده خواهیم بود در پایان خوب است به خطر اخلاق زدایی از طریق گذار اقتصاد ایران از اقتصاد تولید محور به اقتصاد ضد مولد و نامولد محور و خطر دین گریزی به علت فقر، اشاره کرد. اقتصاد پولی که همان اقتصاد ضد مولد و نامولد محور است، علاوه بر آنکه ثروت های کثیف در جامعه خلق می کند، رباخواری را نیز افزایش می دهد چرا که سرمایه اصلی ورود به این شغل ها، کسب دانش و مهارت خاصی نیست، بلکه پول است، بازار غیر رسمی پول که گاهی نرخ های آن از 60 درصد نیز افزایش می یافت در کنار افزایش روحیه فساد مالی که همه و همه ریشه در اقتصاد پولی دارد، نشانه های خطرناکی از حرام خواری برای ایجاد ثروت های کثیف را می باشد... و هیچ گناهی همانند ربا و مال حرام ویران کننده سعادت و اخلاق فردی و بشری نیست. در مورد فقر و از بین بردن آن نیز این گونه می توان گفت: بزرگترین خدمتی که در راستای از بین بردن فقر در اقتصاد ایران می توان کرد این است که برای مبارزه با فقر از دو سیاست بلند مدت و کوتاه مدت پیروی کرد. سیاست بلند مدت تقویت تولید و ایجاد انگیزه برای سرمایه گذاری مولد از طریق مبارزه با نامولدان و حمایت از مولدان می باشد و سیاست کوتاه مدت بهبود سیستم تامین اجتماعی و وضعیت درمان و بهداشت، کاهش هزینه های درمانی و دادن حمایت های نقدی به دهک های ضعیف جامعه می باشد، عده ای معتقدند که حمایت های نقدی تورم زا خواهد بود ولی واقعیت این است که تورم اصلی در اقتصاد ایران از جایی دیگر آب می خورد، آنجایی که نامولدان با تجارت پول به صورت درون زا منابع را به سمت خود کشانده و آن را تکثیر می کننند و آن جا که برای اعطای یارانه نقدی به مردم هزینه های تولید را افزایش و مسیر مولد کشی اتخاذ می شود، این دو امر علت اصلی تورم در اقتصاد ایران هستند . لذا از آنجا که ثروت های کثیف به صورت درون زا و فزاینده خود را تکثیر می کنند، اگر می خواهیم نگران فشار تقاضا و تورم ناشی از یارانه نقدی باشیم بهتر است نگران این گونه ثروت های کثیف و عاملان آن باشیم سوای آن که دادن یارانه نقدی به افراد نیازمند در کنار سیاست های بلند مدت که همان تقویت تولید است، اطمینان بیشتری به عدم اشتباه حمایت ازطریق یارانه نقدی را تقویت می کند ولی باید بدانیم یارانه ای که منشأ آن افزایش هزینه های تولید است، قدرت خرید مردم را بیشتر کاهش خواهد داد و جدای آن، با مولد کشی ناشی از افزایش هزینه های تولید، بستر نامولد پروری و خودزنی داخلی فراهم شده و هزینه ها به صورت فزاینده افزایش و ثروت های کثیف نیز که نتیجه نامولد گری است نیز افزایش می یابد و از این دو زاویه پرش قیمتی به رشد قیمتی مستمر بدل شده و این در کنار افزایش بیکاری و فقیر شدن مردم خواهد بود، و لذا شاهد آن خواهیم بود که یارانه های نقدی جایگزین شغل افراد شده و اثر خود را در فقر زدایی از دست می دهد چرا که منشاء آن از طریق افزایش هزینه های تولید بوده است. لذا یارانه هایی به عنوان سیاست کوتاه مدت در فقر زدایی موثر است که منشاء آن افزایش هزینه های تولید نباشد و از سویی برای فقر زدایی علاوه بر سیاست کوتاه مدت، سیاست بلند مدت نیز اعمال و اجرا شود. جمع بندی و نتیجه گیری: بسیاری از مشکلات اجتماعی ریشه در ساز و کارهای اقتصادی دارد، اقتصاد ضد تولید محور، منشأ فساد و ربا خواری خواهد شد و از سویی مسیر های کسب درآمد حلال را سخت خواهد کرد، چرا که به علت ضعف و کاهش کمی و کیفی تولید، تولید بستری برای تقاضای نیروی کار تحصیل کرده و فعالیت های تحقیق و توسعه نخواهد شد و از این رهگذر بیکاری نیروی کار تحصیل کرده را خواهیم داشت و از سویی بستری برای رشد مولدان فراهم نشده است تا از این رهگذر به درآمدهای حلال برسند. فقر و بی عدالتی از دیگر نتیجه های ساختار نامناسب اقتصادی است که به نوبه ی خود عامل مشکلات اجتماعی عدیده خواهد شد که سیاست های درست اقتصادی ( سیاست های بلند مدت و کوتاه مدت) می تواند مسیر کسب درآمد حلال را تسهیل و عاملی برای رشد و پویایی جامعه و افزایش دین پذیری در جامعه شود. محمد شهاب منبع : بخش اقتصاد تبیان موضوع مطلب : |
||