یحییآلاسحاق - واقعیت این است که ما در حوزههای اقتصادی با یک چالش جدی برخورد کردهایم و این امر قابل پوشش و اغماض نیست که هم اکنون در حوزههای خارجی، بدخواهان نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران بهصورت روشن و صریح اعلام کردهاند که در این حوزه با ما در جنگ هستند و هر کاری که از دستشان برمیآید، برای تحت فشار قرار دادن حوزه اقتصاد انجام میدهند. تمامی تدابیری که دشمنان علیه جمهوری اسلامی ایران بهکار بستهاند، چاشنی تحریم را بهدنبال داشته است و بار اولی نیست که ما با مقوله تحریم روبهرو هستیم؛ ولی در دوره جدید بعد از تجربه تمامی آن دورههای مختلف، آنها اختصاصا حوزه اقتصاد را هدف قرار دادهاند.
در زمانی حوزههای نظامی اصل بود اما هماکنون حوزه اقتصاد اصل است و با ابزارهای اقتصادی همچون ارز، پول، شبکه بانکی، بیمه، حمل و نقل و گشایش اعتبار و ایجاد مشکل در آنها، تحریمها را طراحی و برنامهریزی کردهاند.
بحث درباره این است که آیا فشاری که بر اقتصاد ایران وارد شده است، آنها را به هدف میرساند و آیا آنچنان است که اساس همه چیز ما را به هم میریزد؟ پاسخ منفی است. با این جنگی که با ابزار اقتصادی علیه ایران طراحی کردهاند، نمیتوانند به اهداف خود برسند؛ اما این یک درگیری است که هر دو طرف باید برای خود تنظیم امور کنند. هم اکنون کشورهای سلطهجو این تنظیم امور را به بهترین شکل انجام دادهاند. بنابراین مشکل اصلی این است که ما این تنظیم امور را نداریم. آنها در این نبرد ستاد عملیاتی، طرح و نقشه جنگی دارند و هماهنگ عمل کرده و طرحهای خود را قاطعانه پیگیری میکنند؛ ضمن اینکه ابزارها و الزامات خود همچون راهاندازی یک ستاد عملیات جنگی را نیز طراحی کردهاند؛ در حالیکه ما هنوز به اندازه آنها احساس خطر نکردهایم.
دشمنان در این عرصه با برنامهریزی حرکت میکنند و برای ثانیه به ثانیه خود برنامه دارند، در حالی که ما هنوز احساس درگیری را نداریم.
در این شرایط اولا باید قبول کنیم که جنگ تمام عیار اقتصادی با ایران شکل گرفته است. اگر این را قبول کردیم، بقیه مسائل نیز حل خواهد شد. همانطور که وقتی دشمنان در آغاز جنگ 8 ساله تحمیلی وارد مرز ایران شدند، مشخص شد که جنگ شروع شده است و به همین دلیل، همه بسیج شدند و سیاست جنگی بر کشور غالب شد؛ یعنی اقتصاد، اقتصاد جنگی؛ مجلس، مجلس جنگی و دولت، دولت جنگی شد و قوانین شرایط جنگ نیز بر کشور حاکم شد. به عبارت دیگر در شرایط جنگ، همه امکانات کشور باید در مسیر جنگ بسیج میشد؛ در حالیکه هم اکنون در مقابل این جنگ تمام عیار اقتصادی، این موضوعات مدنظر قرار نگرفته است. بنابراین باید بدانیم که دشمنان، تمام قد در حوزه اقتصاد با ما درگیر هستند و ما باید تمام قد در صحنه حاضر شویم. این ظهور تمام قد در صحنه، الزامات و شرایطی دارد که یکی از آنها این است که همه قبول کنند که جنگ است.
جدای از بحث جنگ در این حوزه، باید به این نکته توجه داشت که اقتصاد ایران هم اکنون دو زاویه دارد؛ اول اینکه تهدیدی در حوزه اقتصاد با ما همراه شده است و باید با آن روبهرو شویم. زاویه دیگر، اهدافی مانند برنامه پنج ساله است که در حوزه اقتصاد برنامه وجود دارد. بنابراین بخشی از این حوزه سلبی و بخش دیگر ایجابی است که باید به اهداف دست یابیم؛ ضمن اینکه رشد 8 درصدی و اول شدن در منطقه، رفاه، آسایش و رشد بنیانها نیز در دستور کار است.
بر این اساس در حوزه اقتصاد با دو هدف کلان جدی روبهرو هستیم که یکی رسیدن به اهداف چشمانداز و دیگری دفع تحریم است و لازمه دستیابی به این دو هدف، این است که اقتصاد اولویت اول نظام شود و این اولویت چه در قالب تهدید و چه در قالب اهداف، باید مدنظر قرار گیرد.
همچنین در مقطعی نیز پرچم کشور به دست حوزه سیاسی و سیاسیون بوده است و هم اکنون نیز ضرورت مقابله با تهدید این است که نیروی پیشبرنده حوزههای حاکمیتی، نیروی اقتصادی باشد؛ به این معنا که اگر قبول کردیم حوزههای دیگر با هماهنگی حوزههای اقتصادی پیش بروند، به امنیت و اهداف سیاسی و فرهنگی هم دست خواهیم یافت. برای رسیدن به اهداف سیاسی، فرهنگی و امنیتی باید پرچم را به دست حوزه اقتصاد داد. اگر این را قبول کردیم، آنگاه همه تدابیر، سیاستها و اولویتبندیها در حوزه اقتصاد متمرکز میشود و اگر تدبیر سیاسی نیز صورت گیرد، با اولویت اقتصادی ساماندهی خواهد شد و این یکی از ضروریات کار است.
یک ضرورت دیگر این است که این حوزه احتیاج به خطوط قرمز دارد؛ یعنی حوزه اقتصاد بهدلیل قرار گرفتن در معرض تهدید، باید خطوط قرمزی داشته باشد. همانطور که در شرایط جنگی، هر کس اختیار ندارد هر کاری را انجام دهد، همه باید در حوزه جنگ اقتصادی مراقب رفتار خود باشند و حرکت مغایری را صورت ندهند.
در شرایط جنگ اقتصادی، هر کس با حسن نیت یا سوء نیت حق ندارد که از این خط قرمزها عبور کند.
الزام دوم این است که چون همه عوامل تأثیرگذار در کشور اعم از مردم، دولت، مجلس، قوه قضاییه، حوزه و دانشگاه به نوعی در حوزه اقتصاد دخالت دارند، ضرورت دارد تا یک انسجام ملی در کار صورت گیرد؛ چراکه اگر وحدت و انسجام در حوزه اقتصاد نباشد، نمیتوان در مقابل تهدیدها مقاومت کرد و به اهداف رسید. بر این اساس باید یک ستاد عملیاتی تشکیل شود که شامل همه حوزهها باشد؛ به این معنا که تمام حرکات را در جنگ مقابل دشمنان به شکل هماهنگ پیش برد. همانطور که در جنگ، یک ستاد فرماندهی کل وجود دارد، در این جنگ تمام عیار اقتصادی نیز باید این ستاد مشترک شکل بگیرد.
هم اکنون در جنگ تمام عیار اقتصادی، یک طرف ایران و طرف دیگر، 6 کشور تأثیرگذار دنیا حضور دارند. بنابراین در درون کشور نیز باید جمعبندی لازم در این ستاد مشترک شکل گیرد و نهاد فراقوایی که به این منظور تشکیل میشود، کار را فرماندهی کند. بر این اساس برای اداره امروز اقتصاد و دستیابی به همه اهداف آن، سایر حوزهها اعم از سیاسی و فرهنگی باید کار خود را با محوریت اقتصاد پیش ببرند؛ ضمن اینکه ستاد فراقوایی مثل شورای امنیت ملی و شورای عالی انقلاب فرهنگی تشکیل شود که در آن همه تأثیرگذاران حضور داشته باشند و با یک فرماندهی واحد تصمیم گیری داشته باشند.
واقعیت این است که این شرایط تدابیر خاص خود را میخواهد و با تدابیر عادی نمیتوان کار ویژهای صورت داد؛ ضمن اینکه افسران عملیاتی نیز باید متناسب با این شرایط انتخاب شوند، چراکه افسران عادی نمیتوانند ادارهکننده شرایط غیرعادی باشند اما متأسفانه هماکنون اینطور نیست.
دشمنان سعی دارند مردم را از حکومت و نظام آزرده کنند و نشاط را از آنان بگیرند و از اینرو است که برنامههای خود را روی تحقق این موضوع متمرکز کردهاند. در حوزه اقتصاد هم بهدنبال آن هستند تا گلوگاههای اقتصاد کشور را ببندند و به همین دلیل است که مقام معظم رهبری در دیدار اخیر خود با کارگزاران کشور تأکید کردهاند که باید واقعنگر بود. این فرصت برای بخش خصوصی فراهم شده است تا به دور از هرگونه اضطراری، واقعیات امروز اقتصاد و تولید کشور را بیان کند. با واقعیتنگری است که میتوان راه درست را تشخیص داد و به پیش رفت. امروز باید با صراحت قبول کرد که دشمن حمله کرده است.
در چنین شرایطی اگر از سوی کشورهای متخاصم پنجرهای بسته میشود، در داخل کشور و از سوی دستگاههای اجرایی و دولت باید پنجرهها و راههای تنفس زیادی باز شود نه آنکه پنجرههای دیگری نیز به روی فعالان اقتصادی و افسران این میدان بسته شود. الزام دیگری که در این شرایط وجود دارد، انسجام واقعی است. قوای کشور امروز باید همدلی داشته باشند و از اینرو، وحدت نظر باید خط قرمز نظام باشد.
امروز فرماندهی اجرایی کشور در اختیار دولت است و در این شرایط وظیفه اصلی همه باید حمایت از دولت باشد. این به معنای آن نیست که اختلافنظر نداریم، اما اگر اعتقاد داریم که دولت فرمانده مقدم این جبهه است، پس باید به حمایت از دولت ادامه داد. البته دولت هم باید قبول کند که در حال حاضر هنگامه اختلاف و دوگانگی نیست. باید به همه میدان داده شود که در شرایط دشوار فعلی به کمک دولت بیایند. یکی از این الزامات میدان دادن به بخش خصوصی است. دولت باید به بخش خصوصی میدان دهد و به فعالان اقتصادی اعتماد کند.
مقام معظم رهبری تأکید کردهاند که بخش خصوصی باید عملیاتی وارد صحنه شود. معنای این پیام مقام معظم رهبری این است که بخش خصوصی در تمام پروژههای اساسی زمینه حضور را فراهم کند؛ از فروش نفت گرفته تا پروژههای زیربنایی. اگر قرار است اقتصاد مقاومتی عملیاتی شود، الزاماتی دارد که مهمترین آن فضا دادن و میدان دادن به بخش خصوصی است و اینکه باید دست و پای فعالان اقتصادی را باز گذاشت.
متأسفانه هنوز وجدان برخی سیاستمداران و سیاستگذاران کشور در مقابل تهدیدی که امروز دشمنان در حوزه اقتصاد، پیش روی ایران قرار دادهاند، بیدار نشده است. برخی میخواهند با اهداف و منافع شخصی و گروهی و با ابزارهای عادی مسائل را آرام و به راحتی حل کنند و این نشاندهنده عدم درک صحیح از شرایط موجود است. در این میان نظام بانکی باید حمایتهای لازم را انجام دهد و زمینه برای حضور نخبگان و صاحبنظران بدون در نظر گرفتن اختلافات وجود داشته باشد. حوزه اقتصاد، ادبیات، فرمول و افراد خاص خودش را دارد و نمیتوان مسائل اقتصادی را با روشهای غیراقتصادی حل و فصل کرد. باید میدان را برای همه کسانی که اهل باشگاه اقتصاد هستند، باز گذاشت